ادبیات فارسی

ادبیات فارسی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادبیات فارسی و آدرس adabiyat3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوندهای مفید

ماجرا در شهر كرمانشاه از سال 1313 آغاز مي‌شود و تا حوالي سال 1320 يعني ورود متفقين به ايران ادامه مي‌يابد.
سيد ميران سرابي مردي در حدود 50 ساله، كاسبكاري نسبتاً متمكن، با اصول و معتقدات مذهبي، اما آزاده و خير، رئيس صنف خباز، شوهر كدبانويي زحمتكش و مهربان و بردبار (آهو خانم) و پدر چهار فرزند است. اين زندگي آرام را ورود زني به هم مي‌زند. روزي در دكان سيد ميران با زن جواني (هما) كه به خريد نان آمده آشنا مي‌شود. اين زن كه وجاهت و طنازي خيره كننده‌اي دارد، از همان آغاز بر سيد ميران تأثير مي‌گذارد. هما مي‌گويد كه شوهرش او را سه طلاقه كرده، فرزندانش را از او گرفته و از خانه بيرونش كرده است. سيد ميران در پرتو حسي كه خود آن را نوعدوستي مي‌انگارد، هما را موقتاً به خانه خود مي‌آورد و جايي به او مي‌دهد. طبعاً آهوخانم نيز شكي در حسن نيت شوهر محبوبش ندارد و با ملاطفت از زن ناشناس استقبال مي‌كند. ولي ديري نمي‌پايد كه ماجرا رنگ ديگري مي‌گيرد. نفوذ هما بر سيد ميران بيشتر ميشود و آهو خانم به طور مبهم حس خطر مي‌كند . سرانجام سيد ميران به بهانه بستن دهان بدگويان هما را به عقد خود در مي‌آورد. كم كم هما حقوقي بيشتر از آهوخانم به دست مي‌آورد. بين دو هوو برخوردهايي روي ميدهد. سلطه خشم و شهوت، سيد ميران را وادار مي‌كند كه زن بزرگش را به طور مرگباري كتك بزند و همه روابط زناشويي را با او قطع كند. دوراني خوابناك و لذت بخش براي سيد ميران آغاز مي‌شود. در برابر چشمان متعجب و گاه فضول همسايگان، همكاران، فرزندان و بخصوص ديدگان غمناك و مبهوت آهوخانم، سيد چون گنجشكي كه افسون مار است به همه هوس‌هاي هما تن در مي‌دهد. عشق پيري او را هر چه شيداتر، تك روتر و تسليم‌تر كرده است. سيد به كار و كاسبي‌اش نمي‌رسد، با هما شراب مي‌خورد، اجازه مي‌دهد كه او لباس‌هاي هوس انگيز بپوشد و به خيابان برود. به تدريج ثروتش را به شكل هداياي گوناگون به پاي هما مي‌ريزد. گرچه هما براي كسب هر كدام از اين امتيازات ابتدا در برابر اعتراض شديد شوهرش، هوويش و حتي ديگر آشنايان قرار مي‌گيرد، ولي برنده نهايي اوست كه سلاح دولبه هوش و جمال را با قدرت به كار مي‌برد. «آهوخانم» در تمام مدت با سكوت و حسرت شاهد اندوهناك ويراني شوهر و آينده كودكان خويش است. او و هما دو روي سكه زن ايراني هستند كه در عين حال از نظر بي پناهي و بي آتيه بود نبا هم وجه مشترك دارند، يعني تا وقتي عزيزند كه آب و رنگي دارند و در دل شوهر جا مي‌گيرند.
در فصول پايان كتاب سيد ميران كه تقريباً همه چيزش را از دست داده خانه و دكانش را نيز حراج مي‌كند، سهمي براي بچه‌ها و آهو خانم (كه فعلاً دور از خانه به حال قهر به سر مي‌برد) مي‌گذارد و با هما به قصد سفري بي بازگشت به گاراژ مي‌روند. آهوخانم از ماجرا آگاه مي‌شود، يكباره از پوسته انفعالي‌اش بدر مي‌آيد، خود را به گاراژ مي‌رساند و سيد ميران را با آبروريزي به خانه مي‌برد. سيد ميران منتظر است كه هما نيز به دنبال او به خانه بيايد، ولي به او خبر مي‌دهند كه هما باز نخواهد گشت، هما با راننده اتومبيل كه يكي از عشاق سابق اوست شهر را ترك كرده و به دنبال سرنوشت ديگري رفته است. در اين فرصت وضعي كه بارها عقل سيد ميران به او تلقين مي‌كرد، اما عشقش به هما مانع بود، خود به خود پديد آمده است. هما رفته است و سيد ميران بايد بار يك زندگي در هم شكسته

را با كمك آهوخانم كه همچنان مهربان و وفادار است به دوش كشد.
گرچه اين رمان گهگاه دستخوش اطناب ملال آوري است و بخصوص گفتگوها زير تأثير رمان نويسان اروپايي قرن 19 آميخته با اساطير و احاديث غرب و شرق است، و اغلب در حد معلومات گويندگان نيست؛ اما در ضمن نويسنده در چند خط اصلي موفق بوده است:
ـ سه قهرمان اصلي كتاب كاملاً براي خواننده آشنا و موجه هستند؛ اين اطناب حداقل نكته ناشناسي در آدمهاي رمان باقي نگذاشته، آنها كاملاً زنده با گوشت و پوست و حس وجود دارند.
ـ در لابلاي داستان چشم انداز گويايي از زندگي و تاريخ كشور را در يك شهرستان در زمان سال‌هاي اثر ترسيم كرده است. در حاشيه حوادثي كه بر قهرمانان اصلي مي‌گذرد، ماجراي تغيير لباس و كلاه، كشف حجاب، برخوردهاي صنفي، انتخابات، نظام اداري و حكومتي، رابطه شهر و روستا و سلسله روابط مردم با قدرت جابرانه مستقر كشف و روشن شده است.
ـ آهوخانم در واقع غمنامه زن ايراني است. و سند محكوميت سرنوشتي كه در سال‌هاي روايت شده براي زنان وجود داشته است.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستان های کتاب های ادبیات
[ جمعه 9 فروردين 1392 ] [ 18:55 ] [ فائزه قادری ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک های ویژه
امکانات وب